يادداشت های یواشکی

ساخت وبلاگ
 

دوست داشتن از یک جایی بیشتر نمیشود ، عمیقتر میشود 

 

 

يادداشت های یواشکی...
ما را در سایت يادداشت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khanom0sino بازدید : 21 تاريخ : جمعه 14 آبان 1395 ساعت: 5:56

 

بوی هجرت می آید

بالش من پر آواز پر چلچله هاست.

صبح خواهد شد

وبه اين كاسه ي آب

آسمان هجرت خواهد كرد

 

پینوشت : بالاخره از این خانه ی معلق هجرت کردیم به زمین استوار و مطمعن خاکی . باشد که حال کنیم در این عرصه ی گیتی 

 

 

يادداشت های یواشکی...
ما را در سایت يادداشت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khanom0sino بازدید : 20 تاريخ : جمعه 14 آبان 1395 ساعت: 5:56

گاهی اوقات که میخواهم توی فضاي مجازي بچرخم پشیمان میشوم فکر میکنم کار بیهوده ای هست اصلا اینترنت فقط برای جاهایی خوب است که بخواهی چیزی رو پیدا کنی و بشود به وسیله ی آن به خلاقیتی برسی و یا فیلم خوب و پدر مادر داری دانلود کنی و از این جور چیزها و گرنه به نظرم احمقانه مي آيد بشيني پای نت و هی کانال های مسخره و بی محتوای تلگرام را چک کنی و یا توی اینستا بشینی و مطلبهای به درد نخور را بخوانی و لایک کنی ، میدانم که کشوری مثل اينجا براي صنعتي شدن خيلي خيلي ضعفهايي دارد كه مردمانش آن را تكرار مكرات ميكنند ولي به نظر من از يك جايي به بعد بريده ميشوي از هر چیز مجا يادداشت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khanom0sino بازدید : 21 تاريخ : جمعه 14 آبان 1395 ساعت: 5:56

این روزها یک حس مبهم دارم یک بی حسی موضعي درست مثل آمپول های بی حسی که دکتر دندان پزشکی میزند . گنگ در خیابانها راه میروم و گنگ به عابران نگاه میکنم ، گنگ با دوستان میخندم و گنگ با همه صحبت میکنم .به رد نگاه غریب و آشنا چشم دوخته ام انگار رفتار همه درست مثل اسلوموشن شده اند نحوه ي رفتارها ، نحوه ي لبخندها، نحوه ي نگاه ها . این حس نمیدانم چیست، شاید این روزها دوست دارم همه چی کند پیش برود ، آرام و آرام همانند نسیمی خوش که پیش میرود ، این روزها خیلی چیزها را در ذهنم حک میکنم ، نمیدانم کجا و کی به دردم میخورند ولی همه چی را در اعماق خاطره ام کنار گذاشته ام از تم يادداشت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : تصویر نقاشی شده سر امام حسین,آیه خوانده شده سر امام حسین,سر عاشق شدن فلک شده ام,عکس کشیده شده سر امام حسین,تصویر سر بریده شده امام حسین, نویسنده : khanom0sino بازدید : 25 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 0:19

پاییز که فقط برگ‌های زرد و مدرسه نیست. عاشقانه‌های تمام شده هم همه درد این فصل نیستند. چه کنم چه کنم صبح برای پوشیدن یا نپوشیدن بالاپوش هم درد پاییز نیست. درد فقط توی رگ پاییز است. مسیری که نه بالا می‌رود و نه پایین. نه می‌شود فهمیدش و نه می‌شود ساده گذشت. راستش توی پاییز باید یک سره نوشت. از آدم‌هایی که ساده از کنارت می‌گذرند و منطق و احساس‌شان را باید در کسری از ثانیه به جمله بنشانی و بخت اگر یارشان باشد بروند توی داستانی! پاییز فقط برای نوشتن است؛ آن هم نه از دلتنگی؛ نوشتن از بودن‌ها! امیرپروسنان پینوشت : در پاییز فقط باید نوشت نوشت و نوشت آن هم نه يادداشت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khanom0sino بازدید : 15 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 0:19

همه چیز پوچ خواهد شد، حتی عشق. شاید هم تقصیر من است. من قادر نیستم یک زندگی معمولی داشته باشم؛ قادر نیستم به یک عشق معمولی قناعت کنم. یک عشق عادی به چه درد می خورد؟ خیابان مملوء از آن است. کافی است سرت را برگردانی. یک نفر از این جمعیت به آن چه من فکر می کنم، فکر نمی کند. به آسانی به زندگی خود ادامه می دهند، روز به روز. هرگز از خود سوال نمی کنند چرا وجود دارند؟ معنی کارهای خود را درک نمی کنند. خود همین جمعیت است که خواستار این قوانین است و خودش اول از همه میخواهد از زیر آن شانه خالی کند ، با پرداخت بهایی ناچیز ، با نامردمی های ناچیز ...  اغلب از خود سوال کرده ام: يادداشت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khanom0sino بازدید : 25 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 0:19

6 روز از آبان گذشته است . چه قدر دارد زود میگذرد این پاییز دوست داشتنی و من دارم فکر میکنم چه قدر خوب است آدم دوستانی داشته باشد که روزهایی بروند خوش گذرانی و هی از ماشین جیغ و داد بزنند فارغ از همه چی و بعد هی بلند بلند بخندند و آواز بخوانند و باز فارغ از تمام مردم شهر دلشان خوش باشد که یک زن اند که میتوانند همه ی دلتنگی ها و دغدغه ها و غمهایشان را برای لحظه اي فراموش كنند و بخندند و هي بپر بپر کنند در سطح باغهای مخفی شهر و دلشان خوش باشد که زن اند که میتوانند دلشان از عشق پر باشد و مهر بورزند به همه چی و همه کس و بعد بروند هی خوراکی بخورند و با هم بگویند گور يادداشت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : اندر احوالات دل, نویسنده : khanom0sino بازدید : 13 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 0:19

پاییز که میشود حواسم پرت میشود به تمام درختهایی که دارند برگهایشان را یکی یکی از دست میدهند و بادهایی که بین درختان لخت خیابان همنوایی میکنند تو را میبردبه پاییز سالهای دور.و تو در میان انبوهی از جمعیتی که هر کدام سرنوشت نانوشته ای دارند قدم میزنی و با خود فکر میکنی آیا آدمی است و دمی ?! به کجا باید رفت ? به کدام سمت و سو ? سر خم میکنم به سوی مغازه ی عطاری که بوی گلهای محمدی خشک شده مرا را یاد باغچه ی کوچک مادر بزرگ میاندازد و با تمام نفسهایی که در ریه هایم جمع کرده ام بوی سالیان گذشته ام را استشمام میکنم... بو ها عجیب اند و اسرار آمیز ... شما را نمیدانم ولی بو يادداشت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khanom0sino بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 2:52

به آرامی آغاز به مردن میکنی اگر از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارد و ضربان قلبت را تند تر میکند،دوری کنی. " پابلو نرودا" پینوشت : انگار پاییز خبرهای خوبش را در آبان ماه برای من کنار گذاشته است .... هجرت و اتفاقهای نو و بعدش شروع کلاس های فیلم سازی انگار همه چی دست در دست هم داده اند که آبان، ماهی باشد دیدنی .... خوشا به حال من به خاطر این روزها که بی دلیل و با دلیل خوشحالم . چون زندگی به طرز معجزه آسایی روی خوشش را نشانم داده است ... برایم اگر میتوانید این روزها دعا کنید تا هوای دلم همیشه همین طور آفتابی بماند ... يادداشت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khanom0sino بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 2:52

امشب که توی خیابان های شلوغ درست وقتی پشت چراغ قرمز یکی از چهارراه های شهر توی ماشین نشسته بودم، یک سوال مرا باز به فکر فرو برد یک سوال که ماه هاست دارم از خودم میپرسمش ولی جوابی برای آن ندارم . که زندگی در شهری کوچک بهتر است یا شهری بزرگ??? شاید اولش جواب سوال راحت به نظر برسد ولي وقتي فکر میکنی به مشکلاتی که در هر دو تای آنجا دارند میفهمی که جواب آنقدرها هم راحت نیست .. من با تمام سختی هایی که هم در شهر کوچک هم در شهر بزرگ دیده ام با خودم میگویم زندگی ارزش غصه خوردن را ندارد واقعا زندگی اینقدرها ارزش ندارد که جایی زندگی کنی که دلت غصه اش بگیرد . بگذارید راح يادداشت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : یک سوال بی جواب,یک دنیا سوال بی جواب,کرد یعنی یک سوال بی جواب,عشق یعنی یک سوال بی جواب, نویسنده : khanom0sino بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 2:52